بررسي مولفه هاي حس مكان در ادراك محیط با رويكرد تحلیلي پدیدارشناسی

بررسي مولفه هاي حس مكان در ادراك محیط با رويكرد تحلیلي پدیدارشناسی

هادي المهدي تقوي1 شادي بايبوردي2

1) دانشجوي دكتري، هيات علمي تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامي واحد صوفيان
2) دانشجوي دكتري، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهر

محل انتشار : کنفرانس عمران، معماری و شهرسازی کشور های جهان اسلام(cau2018.ir)
چکیده :
پدیدارشناسی واژه ای اساساً فلسفی است، چرا که برای نخستین بار فیلسوفان بودند که این واژه را جهت شرح موقعیت چیزها و وضعیت پدیدارشدن آنها به کار بسته اند. پدیدارشناسی در پی تحصیل و ترویج احکام و گزاره هایی سخت و بدین سان پی افکندن یک نظام فلسفی استوار به معنای کلاسیک آن نیست، بلکه بیشتر در پی فراهم آوردن اشارات و رهنمو نهایی نرم و منعطف برای فهم و ادراک محیط است. با توجه به اينكه امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهمترین مسائل پیش روی شهرسازی معاصر است و درگذشته شهرها از توانایی ِ بالیی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند. اما امروزه در غالب شهرها فضاهایی ایجاد میشوند که فاقد ً تقلیدی از سایر نمونه هاست، این مقاله در پی آن است تا با مطالعۀ متون اصلی پدیدارشناسان در دو عرصۀ فلسفه و معماری، وضعیت پدیدارشناسی معماری و محیط را مورد توجه قرار دهد و در این پژوهش سعی شده با مطالعه مبانی مکان و حس مکان، به بررسی این موضوع پرداخته شود كه در این راستا ابتدا پدیدارشناسی فلسفی که نقطۀ عزیمت پدیدارشناسان معماری بوده مورد بررسی قرارگرفته و با اشاره به تفاوت قرائت های پدیدارشناسان نشان داده می شود که چگونه هر یک بر حسب اهداف و دغدغه های خاص خود تلقی متمایزی از قابلیت ها و اهداف پدیدارشناسی دارند. در نهایت وضعیت پدیدارشناسی معماری و محیط در مقایسه با موقعیت پدیدارشناسی فلسفی مطالعه شده و خاطرنشان ميگردد که این وضعیت عمدتاً متأثر از اندیشه های دو پدیدارشناس برجسته، مارتین هایدگر و موریس مرلوپونتی است.
کلمات کلیدی : پدیدارشناسی, حس مكان , محيط, فلسفه, ادراك