پدیدارشناسی داستان های عامیانه در مثنوی مولانا جلال الدین بلخی

ابوالفضل آهنگری آهنگرکلائی1

1) دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی، دانشگاه شیراز، ایران

محل انتشار : دومین همایش ملی نگاهی نو به زبان و ادب عامه(ammeh2.ir)
چکیده :
داستان های عامیانه همواره جایگاه ویژه ای در ادبیات کهن اقوام و ملت ها داشته اند و این نقش در ملل فارسی زبان به دلیل پیشینه ی تاریخی غنی، بسیار برجسته تر است. چنین داستان هایی در طی تاریخ سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر انتقال می یافت و طی این فرایند دستخوش تغییرات بسیاری می شدند. اهمیت اینگونه داستان ها نیز به دلیل همین تغییرات صورت پذیرفته در طی تاریخ است که هر راوی با تکیه بر حدود فهم خود داستان را مطابق تمایلات خود روایت می کرد. در این میان شاعران کلاسیک از جمله افرادی بودند که در آثار تعلیمی خود برای بیان مضامین مورد نظر از این داستان ها بهره ها بردند. در حقیقت، آنان هریک بنا به جهان بینی خود به نسخه ای از نسخ مختلف رجوع می کردند و مضامینی بطور معمول اخلاقی از آن استخراج کرده و به خواننده عرضه می داشتند. مولانا جلال الدین محمد بلخی از برجسته‌ترین شاعران فارسی زبان است که پای در همین سنت نهاد و به واسطه او ‌داستان‌های عامیانه جایگاهی رفیع یافت. او در اثر تعلیمی خود تحت عنوان مثنوی معنوی به داستان های عامیانه نقشی هستی‌شناسانه عطا می‌کند، نقشی زبان‌گونه که از آن طریق امکان انتقال تجربیات عرفانی و هستی شناسانه برای او میسر می‌گردد. در این مقاله ما به بررسی پدیده ی ادبیات عامیانه در مثنوی معنوی خواهیم پرداخت که در نهایت به درک جامع تری از جایگاه روایت داستان های عامیانه در نزد مولانا منجر خواهد شد.
کلمات کلیدی : ادبیات عامیانه روایت شناسی مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی