بررسی کارکرد فرهنگ و ادبیات عامه در یک داستان از هوشنگ گلشیری

بررسی کارکرد فرهنگ و ادبیات عامه در یک داستان از هوشنگ گلشیری

ثمین کمالی1

1) دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرایش غنایی، دانشگاه شیراز، ایران

محل انتشار : دومین همایش ملی نگاهی نو به زبان و ادب عامه(ammeh2.ir)
چکیده :
هوشنگ گلشیری یکی از نویسندگان شاخص نسل دوم داستان نویسی در ایران است. او در طول دوران نویسندگیِ خویش، توجهی خاص به ادبیات بومی ایران، به ویژه ادبیات عامیانه داشت؛ به گونه ای که نخستین کتابش را در این زمینه منتشر کرد و در نگارش داستان های خود از امکانات گوناگون این حوزه بهره گرفت. داستان بلند «دست تاریک، دست روشن»، از جمله آثار این نویسنده است که مستقیماً حول محور قصه ها و آداب و رسوم عامیانه شکل گرفته است. مقاله ی حاضر می کوشد کارکرد این عناصر را در ساختار و درون مایه ی داستان یادشده بررسی کند. به این منظور، نخست به رویکرد گلشیری به ادبیات و فرهنگ عامه و بازتاب آن در برخی آثار او پرداخته شده و در ادامه، داستان پیش گفته از این منظر بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان داد محور قرارگرفتن قصه های عامیانه (به ویژه یک قصه) و روند نگارش آن ها در داستان، از یک سو سبب چندلایه شدن ساختار روایت شده و از سوی دیگر، گسست هایی در آن ایجاد کرده که نتیجه ی بهره گیریِ هوشمندانه ی نویسنده از فضای وهمیِ حاکم بر قصه هاست. افزون بر این، گلشیری در داستان حاضر، از عناصر فرهنگ و ادبیات عامه در جایگاه ابزاری برای رسوخ در زیرساخت های جامعه و کشف لایه های پنهان رابطه ی میان نهادهای قدرت و مردم استفاده کرده است. به باور او، قصه های عامیانه نماینده ی گذشته ی یک جامعه اند که در زمان حال نیز جریان دارد و به افسونی می مانند که هیچ کس نمی تواند از تأثیر آن برکنار بماند.
کلمات کلیدی : جادو روایت قدرت قصه های عامیانه گلشیری