بررسی تئوری و نظریه های بیوفیلیک در معماری
بررسی تئوری و نظریه های بیوفیلیک در معماری
مهسا عزیززاده اردبیلی1 ساویز طیاح2
1) دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد، رشت، ایران
2) دکترای معمای، هیئت علمی دانشگاه آزاد، رشت، ایران
محل انتشار :
سومین کنگره بین المللی علوم، مهندسی و تکنولوژی - هامبورگ(germanconf.com)
چکیده :
بیوفیلیا، نیاز دیرینۀ انسانها برای ارتباط با طبیعت است. مشاهدۀ چشماندازهای طبیعت سهم وسیعی از قشر بینایی را در مقابل چشماندازهای غیر طبیعت تهییج میکند و باعث میشود گیرندههای بیشتری در مغز ایجاد شود .پروفسور کلرت طراحی بیوفیلیک را مدل جدیدی از معماری سبز میداند که وعده داده است انسانها را دوباره با طبیعت پیوند دهد.
مزایای تماس با طبیعت اغلب به تجربه مکرر بستگی دارد. افراد ممکن است تمایل ذاتی وابستگی با طبیعت داشته باشند اما همانند بسیاری از آنچه که برای بقای انسان لازم است این گرایش بیولوژیکی باید پرورش داده شود و توسعه یابد تا بتواند کاربردی شود.
سه نوع تجربه طبیعت، دستهبندیهای اصلی چارچوب طراحی بیوفیلیک را نشان میدهد، که شامل تجربه مستقیم طبیعت که به ارتباط واقعی با ویژگیهای زیستمحیطی محیطزیست اشاره میکند. تجربه غیر مستقیم طبیعت که به ارتباط با نمایندگی یا تصویر طبیعت، تبدیل طبیعت از شرایط اولیه و یا قرارگرفتن در معرض الگوهای خاص و فرآیندهای مشخصه دنیای طبیعی اشاره دارد. درنهایت تجربه فضا و مکان که به ویژگیهای فضایی طبیعی محیط طبیعی و واکنشهای فیزیولوژیکی و روانشناسی انسانها اشاره دارد.
طراحی بیوفیلیک منجر به توجه بیشتر به ویژگیهای ادراکی یک جسم میشود. علاوهبر این به دلیل وابستگی احساسی با عناصر طبیعی خاص معماری مبتنی بر طبیعت میتواند شگفتی به شکلهای طبیعی را بیدار کند.
در این راستا در پژوهش حاضر به بررسی تئوری و نظریه های بیوفیلیک در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی-کیفی است. نظریه های مختلف نظریه پردازان در حوزه بیوفیلیک در رابطه با مولفه های طراحی با امکان ایجاد ارتباط با انسان در طبیعت مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.
دیدگاه دِر و لَنس، دِر و کِلِرت، هیرواگن و گرِگُری، هیرواگِن و هاس، کرامر و براونینگ به عنوان پنج دیدگاه مطرح مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. که در ادامه به پارامترهای مشترک در این زمینه دست پیدا شده است.
کلمات کلیدی :
بیوفیلیک
نظریه های بیوفیلیک
معماری