مطالعه نسبت رابطه انسان و مکان در معماری بر اساس روش پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر

مطالعه نسبت رابطه انسان و مکان در معماری بر اساس روش پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر

نیّر طهوری1 حافظ عبدالکریمی کومله2

1) استادیار گروه تخصصی هنر واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Email Address:
2) دانشجوی دکتری معماری، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Address:

محل انتشار : سومین کنگره بین المللی مهندسی، فناوری و نوآوری(eticong.com/3rd)
چکیده :
پدیدارشناســی، به دلیل داشــتن قابلیت شناخت رابطه انسان و مکان، می‌تواند بــه طراحــان در فرآینــد طراحــی کمــک نماید. لذا بر اساس الگوی تفکر هایدگر می‌توان حقیقت مکان و نسبت آن با هنر معماری را تبیین نمود. از طرفی دیگر یکی از نمودهای بارز احساس بی‌خانمانی، گمشدگی، بی جهانی و از بین رفتن حس تعلق به مکان است. مکان به‌عنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری و شهرسازی از طریق معماری به‌عنوان هنر آشکار می‌شود. هدف پژوهش دستیابی به پدیده مکان و سکنی گزیدن در دوران جدید است. لذا یافتن راهکارهایی برای فهم ریشه‌های بی‌خانمانی انسان معاصر، بحران بی مکانی و نبود معنی در حوزه معماری است. بدین منظور بررسی مسیر دستیابی و در واقع محل ظهور این پدیده هدف فرعی‌تر مقاله را شکل می‌دهد. در این مقاله با بازخوانی منظم منابع، و تفسیر محتوای مطالب، و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و بر مبنای روش پدیدارشناسی هرمنوتیک به دنبال رسیدن به مبانی و گام‌های عملیاتی در مطالعات مرتبط با «مکان» در معماری است. ماحصل این بررسی نشان می‌دهد که حیث مکانمندی دازاین و ابعاد آن از دو ویژگی اساسی حکایت می‌کند: رفع دوری و جهت‌گیری. اگر انسان نسبت به مکان حس تعلق داشته باشد و مکان به‌گونه‌ای پدیدار شده باشد که آدمی بتواند خود را در آن جهت دهد، به مکانیت وجودی خود پاسخ مثبت داده است. لذا در نهایت این نکته مطرح خواهد شد که چگونه این مکانیت در قالب هنر معماری به کالبدی معمارانه ترجمه می‌شود.
کلمات کلیدی : مکان پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر هنر معماری