مدیریت ادعا و برنامه ریزی پروژه های فاز احداث به روش EPC در صنایع پتروشیمی با استفاده از نظریه بازی

مدیریت ادعا و برنامه ریزی پروژه های فاز احداث به روش EPC در صنایع پتروشیمی با استفاده از نظریه بازی

میر میلاد قزوینی1 حسین عباس زاده2 سید علیرضا دارابی3 اردشیر احمدی4

1) دانشجو دکتری مهندسی صنایع - دانشگاه ایوانکی -
2) دانشجو دکتری مهندسی صنایع - دانشگاه ایوانکی -
3) دانشجو دکتری مهندسی صنایع - دانشگاه ایوانکی -
4) دانشیار مهندسی صنایع ، دانشگاه ایوانکی -

محل انتشار : ششمین کنفرانس بین المللی پژوهش های کاربردی در علوم و مهندسی - آلمان(6carse.com)
چکیده :
با درنظر گرفتن اهمیت پروژه های نفت، گاز و پتروشیمی در ارزآوری و اشتغال زایی در دوران کنونی سیاسی و اقتصادی و نقش آن در برنامه توسعه کشور که اغلب در شرایط محیطی با عدم قطعیت بالا اجرا می شود، به نظر می رسد رفته رفته روش‌های نوین مدیریت پروژه توجه مدیران دست اندرکار پروژه ها را به خود جلب کرده است. از آنجا که تأخیر در اتمام پروژه ها به ویژه صنایع پتروشیمی (با عنایت به مبالغ سرمایه گذاری کلان) یکی از معضلات مهم و چالش برانگیز بین کارفرمایان و سایر عوامل اجرایی همچون مدیریت طرح ، مشاوران و پیمانکاران است، معمولا به کمک روش های برنامه ریزی و کنترل پروژه و بررسی مداوم برنامه ی زمان بندی مبنا با واقعیت، انحراف از برنامه ی زمان بندی و تاریخ اتمام پروژه مشخص می شود. به دلیل اینکه تکمیل دیر هنگام پروژه، باعث خسارت دیدن کارفرما در مواجهه با تاخیر، خواهد شد، بنابراین بروز تعارض بین منافع و اولویت های کارفرما و پیمانکار اجتناب ناپذیر می باشد. از آنجا که تاکنون برای حل و فصل این نوع منازعات، راه حلی مشخص در قالب یک چهارچوب معین برای هر پروژه به صورت استاندارد ارائه و مشخص نشده است، در این پژوهش با رویکردی کتابخانه ای- میدانی و از طریق گردآوری داده هایی از اسناد و مدارک موجود، برای توصیف رفتار کارفرما و پیمانکار در پروژهای فاز احداث به روش EPC صنایع پتروشیمی راهبردهای ممکن برای کارفرمایان و پیمانکاران به همراه دستاوردهای هر کدام در این بازی ارائه خواهد شد. يکي از روش هاي جديد براي افزایش مبلغ پیمان در فاز احداث صنایع پالایشگاهی به روش EPC اين است که پيمانکار در زمان اعلام قيمت پيشنهادي، مبلغ اعلامی پیمان را پايين اعلام می کند تا در حين انجام پروژه مبلغ قرارداد را با اقامه دعوي بازپس گيرد. اصطلاحاً به اين عمل فرصت طلبي مي گويند. با استفاده از نظريه بازي مي توان نشان داد که پس از فرصت طلبي در پیمان، پيمانکار اقدام به طرح دعوي با مبلغي که تابعي از شرايط پروژه است، مي نمايد. در مقابل، کارفرما نيز که از فرصت طلبي اوليه پيمانکار منتفع شده است، اقدام به چانه زني و مذاکره با پيمانکار مي نمايد. در نهايت، مطابق با تعادل نش حاصل شده از این بازی، مسأله دعوي طي انجام چانه زني و توافق طرفين حل شده و کار به دعوي دادگاهي نمي رسد. در نهايت، کارفرمايان،مشاوران و پیمانکاران مي بايست با در نظر گرفتن عوامل اصلي به وجود آورنده دعاوي، با بررسی دقيق تر شرایط آغازین پروژه و شفاف سازي قراردادها در جهت کاهش اين عوامل و انجام هر چه بهتر پروژه هاي اجرایی خود اقدام کنند. نتایج حاصل از این پژوهش قابل تعمیم و استفاده در پروژه‌های مشابه اجرای طراحی، تامین کالا و ساختمان در کشور می باشد و گامی در جهت کاهش زمان و هزینه پروژه با کیفیت دلخواه خواهد بود.
کلمات کلیدی : مدیریت پروژه مدیریت ادعا برنامه ریزی بودجه و کنترل پروژه نظریه بازی چانه زنی تعادل نش.