نمود دانش معماری و اصول حاکم بر اندیشه آرمانشهری در آثار شیخ بهایی

نمود دانش معماری و اصول حاکم بر اندیشه آرمانشهری در آثار شیخ بهایی

مریم اسکندری1

1) استادیار، معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد میاندوآب، میاندوآب، ایران.

محل انتشار : دومین کنفرانس بین المللی معماری، عمران،شهرسازی،محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب(2icacu.ir)
چکیده :
آرمانشهر شیخ بهایی، بي‌آنكه در پي ساختن و بر پايي بناهاي يادماني باشد، خود به يادمان بدل گشته است؛ با پرهيز از ايجاد فضاهاي مسلط و بنايي سلطه‌گر، موفق به ايجاد بناها و مجموعه‌هاي باشكوهي مي‌شود كه سخت مردم وارند. اندیشه آرمانشهر ایرانی با ظهور تمدن و هویت ایرانی با تأکید بر عنصر والایی قدرت مرکزی آغاز می شود. آرمان شهری در فضای کالبدی عینیت پیدا می کند و فضای آن را عطر تفکر و اندیشه سامان می دهد. آنچه در چهار سده پیش در ایران در قالب مکتب اصفهان رخ داد، یک اتفاق نبود بلکه ریشه های عمیق و کهن در مدنیت مردمانی داشت که پس از یک دوره فطرت به بالندگی تمدنی منجر شد. شیخ بهایی شهر آرمانی خود را بر دانائی و دانش بنا نهاد. همچنانکه در متن برخی از آثار شیخ بهایی، اشاراتی است که می توان از آن ها نکاتی در زمینه دانش نظری و عملی مرتبط با معماری را بیرون آورد، این اشارات را می توان به دو دسته، دانش عمومی معماری و دانش ریاضیات معماری تقسیم کرد. این مقاله به بررسی آراء و اندیشه های شیخ بهایی و برداشت این عقاید از متون قرآن و نیز نحوه ترجمه آنها به طرح و کالبد شهری می پردازد. نتایج این تحقیق استخراج اصول و معیار هایی می باشد که توسط شیخ بهایی بیان شده و بعد ها به عنوان مکتب اصفهان در بسیاری دیگر از شهر های ایران رواج یافت.
کلمات کلیدی : آرمانشهر شیخ بهایی معماری دانش