سرمایه¬گذاری در آموزش بر اساس رویکرد اقتصاد رفتاری
سرمایه¬گذاری در آموزش بر اساس رویکرد اقتصاد رفتاری
رقیه ناظم فر1
1) دکتری علوم اقتصادی، مدرس دانشگاه محقق اردبیلی
محل انتشار :
سومین همایش ملی مدرسه آینده(fschuma3.ir)
چکیده :
در دهه اخير دانش روانشناسي و جامعه شناسي در مورد رفتار انسان، منجر به ارتقای اقتصاد آموزش شده است. در حال حاضر تحقیقات، مهارتهای شناختی (که با آزمونهای پیشرفت اندازهگیری میشوند) و مهارتهای نرم (ویژگیهای شخصیتی که بهاندازه کافی با آزمونهای پیشرفت اندازهگیری نمیشوند) را بهعنوان محرکهایی با درجه اهمیت یکسان برای نتایج اقتصادی تشخیص میدهند، و مهارتها چند بعدی دیده میشوند. محاسبۀ صریحِ مهارت¬های نرم به معنای خروج از مدل استاندارد اقتصادی با ادغام مفاهیم مورد مطالعه در اقتصاد رفتاری و تجربی از جمله خودکنترلی، تمایل به رقابت، انگیزه درونی و اعتماد به نفس است. در واقع اقتصاد رفتاری و تجربی میتواند به اصلاح درک ما از چیستی مهارتهای نرم و چگونگی تأثیر آنها بر سرمایهگذاریها و نتایج آموزش کمک کند. هدف مقاله پیش¬رو این است که نشان دهد چگونه رویکرد اقتصاد رفتاری به درک ما از پیچیدگی سرمایهگذاریها و نتایج آموزشی کمک میکند، و اینکه چه بینشهایی را میتوان از چنین مفاهیمی در زمینه آموزش به دست آورد. برای این منظور، در مقاله حاضر بر مطالعات نظری و تجربی در ترکیب با شواهد تجربی تمرکز شده است. بر اساس این بررسی، مشکلات خودکنترلی یا عدم تمایل به رقابت می¬تواند منجر به سرمایه¬گذاری کم در آموزش و پیشرفت تحصیلی پایین شود و تجزیه و تحلیل چگونگی پاسخ دانش آموزان به رقابت می¬تواند به طراحی طرح¬های نمره¬دهی بهتر کمک کند. درک ترجیحات غیر استاندارد، ترجیحات ناسازگار با زمان یا ترجیحات اجتماعی می¬تواند به چگونگی طراحی طرح¬های انگیزشی موثر کمک کند. همچنین اقتصاد رفتاری می¬تواند به سیاست¬گذاران در درک چگونگی تأثیر مشکلات خودکنترلی بر نتایج آموزشی و نحوه طراحی برنامه¬هایی برای مقابله با این مشکلات کمک کند. علاوه بر این، مسائلی مانند اثرات قالب¬بندی، اثرات پیش فرض، سقلمه یا محدودیت¬های شناختی می¬تواند در طراحی سیاست¬های آموزشی نقش داشته باشد.
کلمات کلیدی :
آموزش
اقتصاد رفتاری
سرمایه¬گذاری