رابطه ی آموزش هوش هیجانی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان طلاق

رابطه ی آموزش هوش هیجانی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان طلاق

هدیه دزنابی1

1) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی

محل انتشار : چهارمین همایش ملی آسیب شناسی روانی(asruma4.ir)
چکیده :
خانواده هسته اجتماع، مهم‌ترین شکل سازماندهی زندگی شخصی است که بر اساس پیوند زناشویی و پیوندهای خویشاوندی، یعنی رابطه زن و شوهر، والدین و فرزندان و سایر خویشاوندان با هم زندگی می‌کنند و خانواده‌ای مشترک را حفظ می‌کنند (کادیراجیوا و الکسیوا، 2023). در سال‌های اخیر خانواده به شکل فزاینده‌ای در معرض تهدید قرار گرفته است؛ به‌طوری که کارکردهای زیستی، شناختی، اجتماعی و عاطفی خانواده به‌تدریج با تنزل مواجه شده است. به‌تبع آن، اعضای خانواده نیز با احساس عدم رضایت‌مندی در تمام ابعاد زندگی روبه‌رو شده‌اند. کاهش رضایتمندی اعضای خانواده نیز در ابتدا گسستگی روانی و سپس گسستگی اجتماعی را موجب می‌شود و به دنبال آن طلاق اتفاق می افتد (مورتلمنس، 2020). امروزه طلاق بدون توجه به حضور فرزندان در زندگی زناشویی، به‌صورت سرسام‌آوری در حال افزایش است (سپرمو، 2020). افزایش تعداد طلاق به این معنی است که بسیاری از زوج‌ها و فرزندانشان به شدت تحت تأثیر نابسامانی‌های خانوادگی که معمولاً همراه با طلاق است، قرار می‌گیرند (کادیراجیوا و الکسیوا، 2023). کودکان معمولاً نسبت به طلاق والدین خود احساس ترس، ناامنی و احساس گناه می‌کنند. طلاق، تعداد خانواده‌های تک والد را افزایش می‌دهد. آن‌ها الگوهای رفتاری و ارزش‌هایی را شکل می‌دهند که نهاد ازدواج بر اساس آن استوار است (کادیراجیوا و الکسیوا، 2023). بر اساس نظریه رفتار مشکل و نظریه دلبستگی اولیه بالبی، چندین مطالعه نشان داده است کودکانی که به دلیل جدایی از والدین، دلبستگی ناایمن را تجربه می‌کنند، ممکن است اختلالات اجتماعی، روانی یا رفتاری را نشان دهند (سنایه و همکاران، 2022).
کلمات کلیدی : آموزش هوش هیجانی- مشکلات رفتاری -کودکان طلاق