کارکرد اجتماعی موزه ها

فرشته نوراللهی1 محمد انوار2

1) دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی رفاه اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
2) رئیس موزه تاریخ علوم اردبیل، دانشگاه محقق اردبیلی

محل انتشار : First international conference of Museums (museumuma1402.ir)
چکیده :
در مساله نقش اجتماعی موزه ها، در جستجوی روایتی معتبر برای آینده موزه‌ها، هستیم. مثلاً در سال 2050 موزه ها برای چه چیزی خواهند بود؟ و موزه‌های ما الان چه نقشی دارند؟ در تلاش برای پاسخ به این سؤالات، تنها دو قطعیت وجود دارد: هر چقدر هم که آرزو کنیم، آینده شبیه حال نخواهد بود. و شما نمی توانید برای حل چالش های آینده به مفاهیم زمان حال تکیه کنید. بر اساس تعاریف می دانیم موزه ها برای چه هستند: مجموعه‌هایی که توسط موزه‌ها نگهداری می‌شوند نشان‌دهنده حافظه فیزیکی و فرهنگی نوع بشر و جهانی است که در آن زندگی می‌کنیم؛ با اینکه ناکافی و عمیقاً ناقص هستند، اما تنها حافظه‌ای هست که داریم. موزه ها این مجموعه ها را حفظ می¬کنند و به نمایندگی از کل بشریت از آنها مراقبت می کنند. همیشه وظیفه عمومی موزه‌ها این بوده است که درباره آن مجموعه‌ها پژوهش کنند و سپس دانش و شناختی که کشف کرده‌اند را به مخاطبان خود بطور گسترده‌ منتقل کنند. در این فرآیند، همه ما درک بیشتری از دنیایی که در آن زندگی می کنیم و جایگاه خود را در آن به دست می آوریم. این کارکردها در کنار انتظارات خاص برای مؤسسات قرار دارند و این تلفیق کلی با نقش خاصی است که هر موزه بطور منحصر به فرد دارد و توانایی آن برای توسعه چشم اندازی خاص می¬بخشد و در عین حال نتیجه و خروجی قابل توجهی را به کل این حوزه می بخشد. اما اولویت‌ها کجا باید بین این‌ها باشد. تا دهه 1960 اشیاء موزه ها نقش محوری داشتند. ولی پس از آن ما شاهد انقلابی در نگرش‌ها و رفتار بسیاری از متخصصان موزه‌ای بوده‌ایم که از رویکردی مخاطب محور حمایت می‌کنند که تمرکز جدیدی را بر جذب کاربران می‌گذارد، و رویکردی که گسترش پایگاه مخاطبان را فراتر از نخبگان در نظر می‌گیرد. دو موج بزرگ تغییر وجود داشته است. اولین آن ظهور «تاریخ اجتماعی جدید» در دهه¬های 1960 و 1970 بود. گذشته دیگر فقط مربوط به اقدامات نخبگان نبود. اکنون مشخص شد که تجارب زندگی همه به وضعیت جامعه معاصر کمک می کند. آنچه که این در عمل به معنای آغاز دموکراتیک شدن تاریخ بود. موزه‌های جدید تاریخ اجتماعی و صنعتی پدید آمدند که اکثر آنها با بودجه عمومی اندک یا بدون بودجه بودند. مجموعه‌های جدیدی ایجاد شد و شامل تاریخ‌های شفاهی و همچنین اشیا می‌شد. با این حال، موزه¬های متفاوت نظیر هنرهای تزئینی گرانبها برای نخبگان و تاریخ اجتماعی یا مردم شناسی برای مردم عادی بوجود آمد. با این وجود، تاریخ اجتماعی جدید و مردم شناسی تأثیر عمده‌ای بر کل این بخش داشته و دارد، حتی اگر مفهوم تاریخ اجتماعی به مرور زمان تغییر داشته باشد. دومین موج بزرگ با ظهور و افزایش «یادگیری موزه‌ای» در دهه‌های 1980 و 1990 و رشد همراه با تعداد و نفوذ متخصصان به وجود آمد. این مساله تاثیر زیادی بر چهره عمومی موزه‌های سراسر جهان دارد. نمایشگاه ها اکنون محصول کار تیمی هستند. برنامه نویسی و به اصطلاح سناریو به بخشی جدایی ناپذیر از پیشنهاد موزه تبدیل شده است. گروه های بزرگ مخاطبین به موزه ها می آیند. و مجموع این عوامل شروع به تأثیرگذاری بر هر جنبه ای از تجربه بازدیدکنندگان موزه کرده است. اکنون، ما در آغاز موج سومی از تغییرات عمده هستیم: اولویت‌بندی «نقش اجتماعی موزه‌ها». کارکرد موزه ها در آینده برای این کار خواهند بود. اگر به ادبیات متخصصان موزه داری و دانشگاهیان امروزی نگاه کنیم، خواهیم دید که این مسئولیت اجتماعی به طور فعال ترویج می شود. تأثیری که موزه‌ها می‌توانند از طریق حمایت از جوامع مختلف داشته باشند، نقشی محوری در زندگی انسان خواهد داشت. مسائلی مانند تسلط بر مشارکت مدنی، اهمیت اجتماعی موزه ها، پایداری و توصیه‌ها، تاریخچه هر موضوع، تغییرات زندگی توسط موزه ها، ارزش اجتماعی موزه ها، تغییرات اقلیمی و مساله¬های فراوان. بنابراین، مساله نهایی این است که چشم انداز را تعریف کنیم و سپس آن را کامل ببینیم. پس باید «تاریخ اجتماعی جدید»، «آموزش» و «نقش اجتماعی» با هر جنبه‌ای از موزه و بخش های موزه درگیر باشد، اگر قرار است تأثیر دائمی بر موزه‌ها و همچنین جوامعی که به آنها خدمت می‌کنیم داشته باشد.
کلمات کلیدی : آموزش اجتماعی کارکرد نقش موزه.