نقش طبیعت در هنر با مقایسه تطبیقی نظریه¬های هنرمندان محیطی پست مدرن و نگارگران ایرانی (در دوره اسلامی)

نقش طبیعت در هنر با مقایسه تطبیقی نظریه¬های هنرمندان محیطی پست مدرن و نگارگران ایرانی (در دوره اسلامی)

سیده میترا فقیهی1 امیرحسین شعبانیان2

1) کارشناس ارشد هنر اسلامی (نگارگری)، دانشکده هنر و معماری مارلیک نوشهر، مازندران
2) کارشناس ارشد معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه یزد، یزد

محل انتشار : کنفرانس ملی معماری، شهرسازی، هنر، طراحی صنعتی، ساخت و فناوری حکمت بنیان(icahu.com)
چکیده :
هنر فرزند طبیعت است، آری فرزند عزیز طبیعت در او نشانه¬های چهره مادر را می¬بینیم سیمای مادر و منش او را (هنری وادزورت لانگفو). عالم سراسر حسن و زیبایی است و در عین حال، پر رمز و راز است. هنر ایرانی نیز هر چه در باطن خود دارد از انعکاس صور عالم مثال، بر گستره¬ی قوای تخیل انسان که دارای مقام جامعه جمیع مراتب است، دارد. از طرفی هنر پست مدرن نگاه ویژه¬ای به طبیعت دارد که برای بیان برخی از اندیشه¬ها و فلسفه و نگرش¬هایی در زمینه ادبیات و هنر معماری به کار می¬رود و وجه اشتراک همه آن¬ها واکنش نسبت به چالش¬های مدرنیته و نقد نظریه¬های آن است. این سبک از هنر در بازه زمانی مختلف، خود عامل زایش جنبش¬های متعددی چون: هنر مفهومی، فاسد، محیطی، فقیر، ترانس آواتگارد، سوپر رئالیسم، نئو اکسپرسیونیسم و فمنیسم بوده که در میان آن¬ها هنر محیطی مورد بررسی قرار گرفته است. چرا که جایگاهی را برای طبیعت مطرح کرده، نقش متفاوت ولی با هدف همسویی با سایر هنرها و جنبش¬ها نسبت به آن دارد. از طرف دیگر هنر ایرانی (در دوره اسلامی) ریشه در دیدگاه و اندیشه¬ی، اسلامی دارد که طبیعت به عنوان عنصری اصلی برای تفکر و پیرامون چیستی خلقت و آفرینش محسوب می¬شود. از این رو با توجه به این موضوع سؤالی مطرح می¬شود «نقش طبیعت در اندیشه هنرمندان محیطی پست مدرن و نگارگران ایرانی (در دوره اسلامی) چیست؟» مطابق این هدف از آن¬جا که این پژوهش به دنبال ارائه علمی برای حل مساله است، پس از منظر هدف نظری محسوب می¬شود که با یک رویکرد کیفی و روش تطبیقی به دنبال پاسخ سوال پژوهش و ابزار گردآوری داده¬ها از طریق روش کتابخانه¬ای بوده است. با مطالعه و بررسی آثار هنرمدان محیطی و اندیشه نظری¬شان از یک سو، تحلیل آثار نگارگران ایرانی (در دوره اسلامی) از سویی دیگر منجر به شناسایی مفاهیم بنیادی در مورد طبیعت شده، که در تطبیق این دو نتیجه¬ای حاصل شد: اندیشه این دو گروه یاد شده اغلب در تضاد با یک¬دیگرند. نگارگر ایرانی تمام عناصر موجود در هستی را ابزاری برای درک بهتر آفرینش و در نتیجه رسیدن به حق می¬پندارد. او همواره با اندیشه¬ همه چیز در راستای رضایت خداوند بودن گام برمی¬دارند در حالی که هنرمند محیطی پست مدرن با تفاوت فرهنگی و اندیشه¬ای متفاوت از این طبیعت استفاده می-کند. اندیشه¬ای که در آن صرفا رضایت خالق در آن مطرح نیست. و گاهی فقط برای خلق زیبایی و یا لذت از عناصر طبیعت بهره می¬گیرد. نگارگر ایرانی خود را کاشف می¬پندارد و هنرمند محیطی خود را خالق. هنرمند محیطی طبیعت را جایگاه بیان اثر و زیبایی می¬داند در حالی که نگارگر ایرانی طبیعت را نشان الهی می¬پندارد که به آن¬ها کمک می¬کند تا کشف کنند، آن¬چه را خالق، خلق کرده است. با وجود این¬ها در برخی موارد وجه تشابهی نیز دارند، آن هم اعتقاد به طبیعت به عنوان منبعی برای تحول، توسعه فکری و اندیشه بشری است که می¬توان به انواع شیوه بیانی نیز دست یافت.
کلمات کلیدی : هنر طبیعت هنرمندان محیطی پست مدرن نگارگران ایرانی