خوانش دریدایی آثار مولوی و تاثیر ساختارشکنی آن بر معماری ایران

خوانش دریدایی آثار مولوی و تاثیر ساختارشکنی آن بر معماری ایران

فاطمه قاسمی1 دنیا دیوسالار2 مریم قاسمی3

1) مربی و مدرس دانشکده معماری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز محمودآباد،
2) کارشناس معماری دانشگاه آزاد اسلامی مرکز محمودآباد، Design_
3) کارشناس ارشد ادبیات Maryam_

محل انتشار : سومین کنگره بین المللی عمران، معماری و توسعه شهری(3icsau.ir)
چکیده :
فلسفه از دیرباز متوجه امر معماری و ادبیات بوده شناخت عمیق از صورت بندی های یک جریان فکری ، با توجه به بسترها و زمینه ها بر کلیت آن محقق می شود . شالوده شکنی که ملازم نام ژاک دریدا (2004-1930) است مکتبی فلسفی است که در اواخر دهه شصت میلادی در واکنش به جریان ها و سنت های فلسفی و نظری غرب و به قصد ایجاد تزلزل در باورها و بنیان های آندر فرانسه شکل گرفت .اگر بتوان برای شالوده شکنی هدفی بنیادین متصور شد ، در هم ریزی و فروپاشی مرزها و قید و به پرسش کشیدن باورهای تثبیت شده و تزلزل قطعیت هاست . ماهیت واستلزامات شالوده شکنی به گونه ای است که ذاتا به تعریف و تحدید تن نمی دهد. در این پژوهش سعی برآن است تا با تکیه بر عناصر و همچنین با تکیه بر چگونگی تاثیر این امر و معماری و شکل گیری معماری غرب و ایران بر اساس نحوه پاسگویی آن ها در این زمینه و تحلیل این نوع معماری در دستگاه فکری مولوی بپردازیم.
کلمات کلیدی : واژه‌های كليدی: شالوده شکنی عرفان مولوی دریدا معماری ایران معماری غرب