پدیدارشناسی در معماری برای نابینایان از دیدگاه پالاسما

سعیده دادخواه تهرانی1 علی اصغر ملک افضلی2

1) دانشجوی کارشناسی ارشد معماری گرایش معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، ایران،
2) عضو هیئت علمی (استادیار)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب،

محل انتشار : سومین کنگره بین المللی عمران، معماری و توسعه شهری(3icsau.ir)
چکیده :
معماری مدرن پس از انقلاب صنعتی، تحت تاثیر نگرش‌های اثباتی و مبتنی بر عقل و خرد عینیت یافته است که در آن عملکردگرایی و بینایی‌محوری بسیار حائز اهمیت می‌باشد. در نتیجه فضاهای حاصل شده با وجود بهره‌مندی از بالاترین امکانات تکنولوژیک، فاقد روح بوده و افراد در آن‌ها احساس رضایت و تعلق‌خاطر نداشته و نابینایان به عنوان گروهی از معلولین جامعه، به علت محرومیت از حس بینایی، قابلیت بهره‌بری از این‌گونه فضاها را نخواهند داشت. بدین جهت در این نوشتار رویکرد پدیدارشناسانه برای کودکان نابینا و از دیدگاه پالاسما که به ادراک چندحسی محیط با تکیه بر لامسه می‌پردازد، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال تحقق پدیدارشناسی در معماری برای کودکان نابینا و از دیدگاه پالاسما، نقدی بر بینایی‌محوری عصر مدرن بوده و با رویکردی کیفی ابتدا به معرفی پدیدارشناسی پرداخته و سپس از پدیدارشناسی در معماری و از دیدگاه پالاسما معمار و نظریه‌پرداز فنلاندی سخن به میان آورده است. پس از آن، نابینایی و ویژگی‌های رشد کودکان 7 تا 12 سال، شامل ویژگی‌های فیزیولوژیکی، شناختی و اجتماعی- عاطفی، جهت تحقق پدیدارشناسی و تجربه‌ی آگاهانه و بدون پیش‌داوری تشریح شده است. در ادامه به تشریح سیستم‌های ادراکی نابینایان شامل سیستم شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه پرداخته شده و در نهایت ادراک چندحسی مورد تاکید پالاسما و به‌ویژه مورد استفاده‌ی کودکان نابینا، به عنوان زمینه‌ای جهت شناخت واقعی پدیدارها و تحقق پدیدارشناسی معرفی گشته است. راهبرد مورد استفاده در این پژوهش با توجه به رویکرد پدیدارشناسانه، در گستره‌ی تحقیق کیفی قرار دارد. این پژوهش با توجه به رویکرد بیان شده، توصیفی و در برخی موارد تفسیری بوده و تدابیر مربوط به آن شامل جمع‌آوری اطلاعات از منابع دست اول و دوم از جمله کتب و مقالات جدید و معتبر و مشاهده‌ی مستقیم می‌باشد.
کلمات کلیدی : پدیدارشناسی معماری کودکان نابینا پالاسما شناخت ادراک.