تحول مسکن ایرانی در گذر از سنت به مدرنیته

پریسا شجاع1

1) مدرس گروه معماری، موسسه آموزش عالی اسوه، تبریز، ایران،

محل انتشار : کنفرانس بین المللی عمران ، معماری و زیرساخت های شهری(icica.ir)
چکیده :
محیط و فرهنگ بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. معماری از سویی، ریشه در ارزش‌های فرهنگی هر جامعه دارد و از سوی دیگر هنجارهای جامعه را متاثر می‌سازد، به نحوی که می‌تواند بسترِ ایجاد، تغییر و تبدیلِ ارزش‌های فرهنگی باشد. آثار معماری سنتی ایران، برخاسته از فرهنگ و جهان بینی معنوی و الهی ایرانیان، واجد صفات ثابت و کهنگی ناپذیری بوده‌اند که برای پاسخگویی به شرایط زمانی و مکانی، تجسم‌های کالبدی متفاوتی داشته‌اند. اصولی که موجد یک معماری با استمرار تاریخی سه هزار ساله و موفق در خلق مکان بوده است. متاسفانه، در دوران قاجاریه با الگوبرداری ظاهریِ معماری ایران از معماری غرب، معماری سنتی ایرانی رو به انحطاط نهاد. معماری غرب ریشه در فرهنگ و جهان بینی انسان محوری دارد که بعدِ روحانی انسان را نفی می‌نماید. الگوبرداری از معماری غرب یعنی نهادینه کردن هنجارهای فرهنگ غربی در کشور که همراه با حضور پررنگ وسائل ارتباط جمعی، موجب رشد شتابان تغییر سبک زندگی ایرانی گردید. تغییر رابطه انسان با طبیعت به گونه‌ای کاملا˝ انتفاعی، ماشینی شدن زندگی، تبدیل خانوارهای چند هسته‌ای به خانوارهای تک هسته ای، اشتغال زنان، شکاف میان نسل‌ها، مصرف گرائی و ... از جمله این تغییرات می‌باشند. مسکن به عنوان مهم‌ترین ظرف رفتار انسانی بیشترین تاثیر را از این تحولات فرهنگی پذیرفت. ویژگی‌های مسکن تولید شده توسط معماری بر آمده از این فرهنگ: تمایل به تمایز، ایجاد مسکن بدون در نظر گرفتن اقلیم و سابقه فرهنگی و تاریخی، کوچک سازی و بلند مرتبه سازی، نادیده گرفتن حریم‌ها و مساله اشراف، استفاده از مصالح غیر قابل بازیافت در ساختمان که در طبیعت تولید ضایعات می کنند و ... می باشد. که خانه‌های ایجاد شده فاقد حس مکان بوده و در بلند مدت موجب ایجاد بی‌هویتی و انزوای افراد جامعه می‌گردد.
کلمات کلیدی : مدرنیته سنت خردگرایی دوره انتقال هویت