حاکمیت دولت ها و حقوق بین الملل

سید سعید میرمحمدی1

1)

محل انتشار : کنفرانس بین المللی مدیریت و علوم انسانی(icmhconf.com)
چکیده :
از آنجایی که حاکمیت در حقوق داخلی رقیبی ندارد و همگان زیر سلطه و اراده حاکمیتند ، اصولا تعارضی بین حقوق داخلی و حاکمیت به جهت نامتوازن بودن قدرت گروههای اجتماعی و قدرت دولت معنی پیدا نمی کند. برعکس از آنجایی که مجموعه مقررات حاکم بین دول که برچسبی بنام حقوق بین الملل به خود چسبانیده است، خود محصول اراده، علاقه دو و یا چندین حاکمیتی است که علیرغم نامساوی و نابرابر بودنشان ، صرفا به استناد اصل تساوی دولتها به حاکم بودن این مقررات در عرصه بین المللی رضایت داده اند، قضیه متفاوت است . بعلت اینکه حقوق بین الملل از یک سو مخلوق دولتها و از سوی دیگر حاکم بر آنهاست لذا بحث ،تعامل و تضاد این حقوق بین الملل و حاکمیت ها بحث جدیدی نیست و اینکه کدام یک از آنها موجب مشروعیت دیگری میشود از قبل وجود داشته است . در هرحالت وقتی بحث حقوق انسانی است باشد این دو نیازمند هم هستند و با هم متحد میشوند و هرگاه در مقابل هم باشند بعلت سیاسی بودنشان در تعارض هم خواهند بود.
کلمات کلیدی : حاکمیت دولت قدرت حقوق بین الملل