رابطه هوش عاطفي با راهبردهاي مديريت تعارض بين مديران آموزشي واجرايي دانشگاه¬هاي تهران

رابطه هوش عاطفي با راهبردهاي مديريت تعارض بين مديران آموزشي واجرايي دانشگاه¬هاي تهران

سحر مهربان1

1) کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل

محل انتشار : دومین کنفرانس بین المللی مدیریت و اقتصاد در قرن 21(icme21.com)
چکیده :
تعارض بخشي از زندگي سازماني است و امري اجتناب¬ناپذير كه فكر بسياري از مديران را به خود مشغول داشته است و بحث پيرامون آن از مباحث مهم رفتار سازماني و تئوري سازمان مي¬باشد. يكي از مهم¬ترين عواملي كه تعيين¬كننده توانايي مدير در حل مؤثر تعارض است، برخورداري او از هوش عاطفي می¬باشد. پژوهش حاضر از نوع كاربردي و روش تحقيق از نوع همبستگي مي¬باشد. روش¬¬هاي آماري مورد استفاده ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون، آزمون t استودنت در گروه¬¬هاي مستقل و تحليل واريانس و آزمون دانكن بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران اجرایی و آموزشی دانشگاه¬های تهران است که شامل 122 عضو که به صورت تصادفی می¬باشد و قلمرو زمانی مربوط به سال 1390 می¬باشد. این پژوهش رابطه هوش عاطفي و راهبردهاي مديريت تعارض را در مديران آموزشي و اجرايي دانشـگاه هاي كشور مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهد و سعی بر آن دارد كه نگاهي موشكافانه به مديران كه وظايف گوناگوني در محيط دانشگاهي بر عهده دارند، داشته باشد و در نـهايت با توجـه به يافته هاي حاصل از اين تحقيق و همچنين مطالعات انجام شده بتواند مديران را در حل موفقيت آميز تعارضات كمك نمايد.
کلمات کلیدی : هوش عاطفی - راهبردهای تعارض