مقایسه انواع روانشناسی ازدیدگاههای ایدئولوژیک،فلسفی ونوینوبررسی نظریات پیشین وجدید دراین باره

مقایسه انواع روانشناسی ازدیدگاههای ایدئولوژیک،فلسفی ونوینوبررسی نظریات پیشین وجدید دراین باره

بهزاد خرمالی1 المیرا جاوید2 صدیقه پوری3 راحیل محمدیان4 غلامرضا حیدری فر5 الهام مقسم6 ملیحه مردانی7

1) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد گرگان
2) دانشجو دانشگاه الزهرا تهران
3) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد گرگان
4) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد گرگان
5) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد گرگان
6) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد ازادشهر
7) دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه ازاد گرگان

محل انتشار : دومین کنفرانس بين‌المللی علـوم انسـانـی، روانـشـنــاسـی و علوم اجتمـاعی(2hpsconf.com)
چکیده :
روان‌شناسي اسلامي اصطلاح روان‌شناسي اسلامي، ازجمله مفاهيمي است كه طرح آن موجب جبهه‌گيري موافقان و مخالفان بسياري شده است. موافقان اين اصطلاح مدعي وجود چنين حوزه مطالعاتي در مقابل روان‌شناسي مغرب‌زمين هستند. در مقابل مخالفان آن، طرح چنين اصطلاحي را نادرست مي‌دانند و معتقدند روان‌شناسي در قالب يك علم نمي‌تواند پسوند مسيح، اسلامي و... را پذيرا باشد. مدعيان روان‌شناسي اسلامي پيش‌فرض‌هايي را براي امكان وجود چنين علمي مطرح كرده‌اند كه اين پيش‌فرض‌ها به وسيله پديدآورندگان كتاب «علم‌النفس از ديدگاه دانشمندان اسلامي» چنين ذكر شده‌اند: فرضيه روح: به اعتقاد برخي، زماني مي‌توان از روان‌شناسي اسلامي سخن به ميان آورد كه موضوع مطالعه آن پديده «روح» در نظر گرفته شود. به زعم اين افراد روان‌شناسي نوعي «روح‌شناسي» است. در مقابل مدعيان چنين برداشتي بايد اين نكته را خاطرنشان كرد كه روان‌شناسي در جايگاه يك علم درصدد فهم، تبيين و پيش‌بيني ماهيت و رفتار انسان است. از سوي ديگر موضوع روان‌شناسي را «روح» در نظر گرفتن، اين مشكل را پديد مي‌آورد كه حقيقت «امري» كه از دايره منطق و فهم انسان بسي فراتر است مورد بررسي قرار گيرد و اين امر امكانپذير نخواهد بود. فرضيه نفس: گروهي «نفس» را به عنوان موضوع روان‌شناسي اسلامي معرفي كرده‌اند. تفاوت نفس و روح در اين نكته نهفته است كه هنگام سخن گفتن از نفس بر خلاف روح با حقيقتي صرفا متافيزيكي سر و كار نداريم، بلكه نفس از حيث تعلقش به بدن مورد توجه است. در نتيجه اين افراد روان‌شناسي را معادل «نفس‌شناسي» در نظر مي‌گيرند. اشكالي كه بر اين مدعا وارد است قابل تامل مي‌باشد. اشكال اين است كه آيا مي‌توان نفس‌شناسي را معادل روان‌شناسي علمي دانست كه عنصر تجربه در آن يك عنصر اساسي است؟ از سوي ديگر، هنگام سخن گفتن از «علم‌النفس» كدام علم‌النفس مدنظر است: «علم‌النفس فلسفي» يا «علم‌النفس عرفاني». در واقع چه مقصود علم‌النفس فلسفي باشد كه با حدوث و قدم نفس و قواي آن سر و كار دارد و چه علم‌النفس عرفاني كه در آن از تجرد نفس سخن به ميان مي‌آيد، هيچ‌كدام معادل روان‌شناسي علمي نخواهد بود. در واقع بر خلاف روان‌شناسي علمي كه تجربه معيار اصلي در نظر گرفته مي‌شود در علم‌النفس فلسفي، استدلال عقلي و در علم‌النفس عرفاني شهود مدنظر است. هرچند نبايد از اين نكته غافل شد كه «شناخت نفس مفهومي است عام و فراخناي عموميت آن چنان است كه علم‌النفس فلسفي، معرفه‌النفس عرفاني و روان‌شناسي هر سه در دامن آن قرار مي‌گيرند. اين سخن بيانگر آن است كه نفس را موضوع روان‌شناسي اسلامي خواندن، كلام كافي نيست به دليل آن كه بايد معين كرد نفس از چه حيث موضوع علم‌النفس فلسفي و از چه حيث موضوع معرفه‌النفس عرفاني است. «قراملكي و ايرواني، 1385، ص16». بر خلاف روان‌شناسي علمي كه در آن تجربه معيار اصلي در نظر گرفته مي‌شود در علم‌النفس فلسفي، استدلال عقلي و در علم‌النفس عرفاني شهود مدنظر است فرضيه فطرت: گروهي بر قرار گرفتن «فطرت» به عنوان موضوع اصلي روان‌شناسي اسلامي تاكيد مي‌كنند.بدون در نظر گرفتن مباحث پيرامون معاني مختلف فطرت و ديدگاه‌هاي مرتبط با اين موضوع بايد به اين نكته اشاره كرد كه در اصطلاح قرآني مقصود از فطرت نوعي معرفت و ميل ربوبي است كه در انسان به وديعه نهاده شده است. اگر ما در روان‌شناسي به دنبال فهم طبيعت انسان هستيم به اين نكته پي‌ خواهيم برد كه گستردگي مفهوم فطرت به اندازه گستردگي مفهوم طبيعت انسان نيست. در نتيجه مي‌توان فطرت را به عنوان موضوعي در ميان موضوعات مربوط به روان‌شناسي مورد بحث قرار داد، ولي اين امر مجوزي براي در نظر گرفتن فطرت به عنوان موضوع كلي روان‌شناسي اسلامي نخواهد بود. فرضيه عمل: مفهوم عمل در تفكر اسلامي از جايگاه خاصي برخوردار است چنان كه هويت هر فرد معادل اعمالي است كه از وي آشكار مي‌شود. در واقع اگر درصدد شناخت فردي هستيم بهترين معيار، عمل آن فرد است. در نتيجه اگر درصدد تاسيس علمي تحت عنوان روان‌شناسي اسلامي هستيم بايد «عمل» به عنوان شاه‌كليد آن علم در نظر گرفته شود. ذكر اين نكته ضروري است كه حتي هنگام سخن گفتن از نفس به عنوان موضوع روان‌شناسي اسلامي، نفسي مد نظر است كه در عمل فرد آشكار و خود را متحقق مي‌سازد.
کلمات کلیدی : مقایسه انواع روانشناسیٰ ازدیدگاههای ایدئولوژیک فلسفی ونوینوبررسی