مطالعه تطبیقی نقاشی امپرسیون کلود مونه و قطعه اربسک کلود دبوسی با تاکید بر هارمونی

مطالعه تطبیقی نقاشی امپرسیون کلود مونه و قطعه اربسک کلود دبوسی با تاکید بر هارمونی

دینا اثباتی1 محمدرضا باقری لری2

1) دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد
2) دانشجوی پژوهش هنر دانشگاه هنر اصفهان Email address

محل انتشار : دومین کنفرانس بین المللی علوم و مهندسی(2icesconf.com)
چکیده :
خلق اثر هنری، احساسی است درونی و تنها هنرمند می تواند این احساس را با مخاطبین خود به اشتراک بگذارد .از این روی میتوان شاهد بیانهای مشترک از هنرهای گوناگون بوده و تاثیر آنان را بر یکدیگر مشاهده نمود.در نیمه دوم سده نوزدهم نقاشی هنر عمده می شود و امپرسیونیسم به سبکی مستقل تحول می یابد و نقاشی نه فقط به عنوان پیشروترین هنر زمان بر سایر هنرها استیلا می یابد بلکه محصولاتش نیز از لحاظ کیفی بر دستاوردهای ادبی و موسیقایی همان دوره پیشی می گیرد .در این دوران وضوح خطوط مرزی در آثار هنرمندان به سوی محو گرایی رفته و به سایه ها رنگ می بخشد و طبیعت در ذهنشان ماهیت عینی خود را از دست میدهد و به سیلی از تاثیرات حسی مبدل می شود که برگردان نقاشانه این تجربه بصری نقطه آغازین امپرسیونیسم می باشد. نقاشان امپرسیونیست بویژه کلود مونه، رنگ و نور را هدف اصلی خود قرار دادند و موسیقی نیز توسط کلود دبوسی با تکیه بر این دو عنصر،توانست رنگهای صوتی رابه عنوان عنصری حیاتی برای خلق فرم و تکنیک های هارمونیکی به کار برده و همچون هنرمند نقاش هم عصرش برای شکستن قالبهای محدود سنتی، گامی موثر و دامنه دار بردارد. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی _تطبیقی با توجه به موضوع هارمونی به مقایسه اثر امپرسیون و اربسک بپردازد تا با نگرش به هردواثر، بتوان شاهد پخش منظم رنگ،آزادی بیان در اجراو تعلیق موجود در هر دو اثرگشته که در نهایت مخاطب را به یک ایستایی در درون بی نظمی اولیه هدایت می کنند.
کلمات کلیدی : واژگان کلیدی: امپرسیونیسم رنگ موسیقی نقاشی هارمونی