بررسی وضعیت مشارکت شهروندان تهرانی در تفکیک زباله از مبداء و عوامل موثر بر آن
بررسی وضعیت مشارکت شهروندان تهرانی در تفکیک زباله از مبداء و عوامل موثر بر آن
مریم پورکسمایی1 لیلا فتحی2
1) عضو علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه پیام نور صندوق پستی
2) استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه پیام نور صندوق پستی 193954697 تهران ،
محل انتشار :
اولین کنفرانس روانشناسی، مشاوره و علوم رفتاری(iscps.ir)
چکیده :
طي چند دهه اخير به ويژه از دهه 1990 تا كنون پارادايم (سرمشق) جديدي از مديريت شهري مورد توجه فزاينده انديشمندان، سازمانهاي بينالمللي، حكومتهاي محلي (شهرداريها)، مقامات محلي (شوراهاي شهر) و شهروندان قرار گرفته است. در اين پارادايم، نقشها و كاركردهاي شهري جديدتري براي دخالت دادن نظام مديريت شهري (شهرداريها و شوراهاي شهر) و شهروندان در سياستگذاري، برنامهريزي، نظارت و هدايت درست و منطقي «زندگي شهري » در نظر گرفته شده است. در آخرين اجلاس سازمان ملل متحد در زمينه سكونتگاههاي انساني، دو طرح عمده براي بهبود زندگي شهري و مديريت شهري جهاني ارائه گرديد. اين دو عبارتند از:
الفـ افزايش كيفيت معيارهاي عملكردي مديريت شهري
بـ تشويق مردم به مشاركت در امور شهري
مشاركت در امور شهري را ميتوان به معنايي شركت و حضور جدي، فعال و آگاهانه يكان¬هاي سازنده جامعه شهري در فعاليتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي زندگي شهري دانست. ضمناً مفهوم مشارکت در ادبيات توسعه اجتماعی_ انسانی جايگاه ويژهاي يافته است. مشارکت مردمی، هزینه¬های ارائه خدمات و تبادلات و تعاملات مرتبط با مناطق شهری و سازمانهای شهری مختلف نظیر: بازسازی بافتهای فرسوده شهری، حفظ و نگهداری از امکانات و تجهیزات شهری، پاکیزگی و زیباسازی محلات، مدیریت پسماند و تفکیک زباله شهری از مبدأ، توسعه فضای سبز و به طور کلی کنترل و نظارت از طریق سلسله مراتب مقررات بوروکراتیک را در حد قابل توجهی کاهش می¬دهد. هزینههای اقتصادی در جوامع و سازمانهای که مشارکت در امور پایین است، بالا است. در همین راستا مشارکت مردم در تفکیک و بازیافت زباله می¬تواند یکی از اقدامات صورت گرفته در زمینه توسعه اجتماعی و انسانی باشد. همچنین اگر مشارکت شهروندان در تفکیک زباله (با فرض مهیا بودن زیر ساختهای موجود برای این کار) به طور کامل انجام پذیرد، می¬تواند ثروتی «بالغ بر 357 میلیارد ریال» (بقایی گوگجه، 1387) برای مدیریت شهری و شهروندان تهرانی تولید نماید. به عبارتی می¬توان گفت هر چه مشارکت در نظام مدیریت شهری بالا باشد. موجب کاهش هزینههای مربوط به تعاملات رسمی میگردد. در این مطالعه سعی شده، بسترها و زمینههای مناسب و امکانات و شرایط لازم جهت حصول مشارکت هر چه بیشتر شهروندان در تفکیک زباله از مبداء در نظر گرفته شود و دستیابی به این شناخت، یکی از اهداف اصلی این مقاله است.
روش انجام اين مطالعه پیمایشی و تکنیک گردآوری اطلاعات و داده¬های مورد نیاز پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد (اعم از مرد و زن) ۱۸ ساله و بالاتر ساکن مناطق ۲۲ گانه شهر تهران است. روش نمونه¬گیری خوشه¬ای متناسب با حجم جمعیتی هر منطقه و با استفاده از فرمول نمونه¬گیری کوکران و حجم نمونه ۹۵۰ نفر انتخاب گردیده است. بعلاوه این تحقیق در پی بررسی چگونگی تحویل زباله شهروندان تهرانی می¬باشد. ضمناً مشارکت در این حوزه به ۳ سطح مشارکت فعال، مشارکت متوسط و عدم مشارکت منقسم شده است.
يافته¬ها نشان مي¬دهد بیش از ۵۰ درصد پاسخگویان زباله¬های خود را به صورت غیر تفکیک دفع می¬کنند (عدم مشارکت) و در حدود ۳۳ درصد نیز زبالههای خود را تحویل وانتهای دوره گرد تفکيک زباله و یا داخل سطلهای مخصوص تفکيک زباله قرار میدهند (مشارکت متوسط) و در حدود ۱۱ درصد زباله خود را تحویل غرفه¬های (کانکس¬ها) شهرداری تحویل می¬دهند (مشارکت فعال). بعلاوه چگونگی نحوه تحویل زباله با سطح تحصیلات، سن، قومیت، وضعیت مسکن و احساس تعلق به محل ارتباط دارد.
سن یکی از عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی است. چون سن در مقاطع مختلف متفاوت است. بنابراین مشارکت اجتماعی به معنای عام و مشارکت در تفکیک زباله به معنای خاص نیز در مراحل مختلف سنی متفاوت است. برخی از تحقیقات نشان داده است که ارتباط سن و مشارکتهای اجتماعی به صورت رابطه U معکوس است. به گونهای که در این تحقیق، پاسخگویان ۱۸ تا ۲۹ سالگی در امر تفکیک زباله از مبداء مشارکت کمی داشتهاند (۹ درصد مشارکت فعال و در حدود ۶۰ درصد عدم مشارکت) و در دوره 59-30 سالگی مشارکت در تفکیک زباله از مبداء بیشتر صورت میگیرد (۱۳ درصد مشارکت فعال و در حدود ۵۵ درصد عدم مشارکت) و در مقابل جمعیت ۶۰ ساله و بیشتر، کمترین مشارکت فعال را در تفکیک زباله از مبداء مینمایند (۳ درصد مشارکت فعال). از مطالعات صورت گرفته در این باب میتوان به مطالعات گلیزر، لایبسون و ساکرودت (۲۰۰۰) افه و فوش (۲۰۰۲)، پاتنام (۲۰۰۰) اشاره کرد که این تحقیقات نیز نتایج مشابهی را نشان میدهد.
بر اساس مطالعات گلیزر لایبسون و ساکرودت (۲۰۰۰) پارگال، گلیکان و هوک (۲۰۰۲) افه وفوش (2002) بین سطح آموزش و میزان همکاری، مشارکت در پروژههای محلی رابطه مستقیمی ملاحظه میشود. در این تحقیق بیشترین درصد مشارکت فعال (تحویل زباله به غرفهها) توسط افرادی با تحصیلات متوسط و دیپلم صورت میپذیرد (در حدود ۱۶ درصد) و کمترین مشارکت در تفکیک زباله توسط افردی با تحصیلات عالی است. به نظر می¬رسد رویکرد تشویقی (همانند پول، مواد شوینده و ...) غرفهها برای افرادی با تحصیلات پایین اهمیت بیشتری دارد. البته نکته دیگر این است که افراد با تحصیلات بالا (فوق دیپلم به بالا) نوع مشارکت متوسط یعنی تحویل زبالههای خود به وانتهای دوره گرد تفکيک زباله و یا داخل سطلهای مخصوص تفکيک بیشتر است. این نشان میدهد موضع تفکیک برای افراد با تحصیلات بالا از اهمیت برخوردار میباشد ولی نحوه تحویل زباله متفاوت میباشد.
همچنین نتایج نشان می¬دهد مناطق ۲۰، ۱۷ و ۱۳ بیشترین مشارکت فعال (تحویل زباله تفکیک شده به غرفه¬ها) و مناطق ۳، ۱۹ و ۲۱ کمترین مشارکت (تحویل زبالههای غیر تفکیکی) در بین مناطق را دارند.
کلمات کلیدی :
: مشارکت
مدیریت شهری
تفکیک زباله
غرفه های بازیافت