زخم های جسم و جان عودلاجان امروز و میراثی که در دست فراموشی است

زخم های جسم و جان عودلاجان امروز و میراثی که در دست فراموشی است

شیوا حکیمیان1 علی افشار2

1) کارشناس ارشد مهندسی معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی تهران جنوب، تهران، ایران -
2) استادیار، موسسه آموزش عالی اقبال لاهوری، مشهد، ایران -

محل انتشار : چهارمین کنفرانس بین المللی پژوهش های کاربردی در علوم و مهندسی - دانشگاه وریج بروکسل(4carse.com)
چکیده :
معماری یک پدیده است، هر پدیده برای زاده شدن اش بذری لازم است و برای پرورانیدن اش باید تغذیه شود، به هر کجا که زاده شود به رنگ خاک و طعم آب همان جا درمی آید. بافت های شهری فرسوده نیز عناصر غنی و هویت سازی که دل خود پنهان کرده اند را وام دار اصول ارزشمند مکانی هستند که در آن زاده شده اند، اصولی از جنس جان و معماری که در گذشته آرامشی می آفریده دلنواز، امروز اما با در مرز فراموشی قرار گرفتن این اصول ارزشمند، شاهد سربازکردن زخم هایی در جسم و جان بافت های شهری فرسوده هستیم، زخم هایی که روز به روز گسترش می یابند و برایشان هیچ مرهمی نیست. تهران به عنوان پایتخت صد و چند ساله ایران، سطح گسترده ای از بافت های فرسوده ولی ارزشمند را داراست که محله عودلاجان از جمله مهم‌ترین آن هاست. محله عودلاجان، به عنوان یکی از پنج محله اصلی هسته تاریخی شهر تهران، علی رغم همه پتانسیل های ارزشمند خود، به دلیل فرسودگی مفرط در کالبد، با فقدان حيات شهري و فقر روز افزون در زمینه های فرهنگی ـ اجتماعی، اقتصادی و کالبدی ـ فضایی روبروست. لذا این مقاله برآنست تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و همچنین مطالعات اسنادی و میدانی، زنگار فراموشی از رخ گنجینه های مهجور این محله بزداید و با بازخوانی اصول ارزشمندی که حالا میراث در مرز فراموشی معماری ماست و بررسی تاثیر حضورشان در بهبود اوضاع عودلاجان امروز، دستی بکشد از جنس مرهم بر کالبد پر از زخم های کهنه این بافت ارزشمند.
کلمات کلیدی : بافت فرسوده محله عودلاجان زخم¬های جسم و جان میراث در مرز فراموشی