گفتمانی نو در معماری: مبتنی بر یافته های علوم اعصاب و پارامتر های محیط

گفتمانی نو در معماری: مبتنی بر یافته های علوم اعصاب و پارامتر های محیط

میلاد شکرایی1 ندا ابراهیمی2

1) دانشجویی کارشناسی معماری گرایش معماری،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران،ایران
2) دانشجویی کارشناسی معماری گرایش معماری،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران،ایران

محل انتشار : دومین کنگره بین المللی علوم و مهندسی - پاریس(parisconf.com)
چکیده :
از دهه ۱۹۸۰ میزان سلامت و طول عمر معیار ارزیابی و شاخص توسعه یافتگی کشورها شد و سلامت با ابعاد گسترده آن، از جمله توجه به تعامل با محيط، مطرح شد علی رغم این نگرش رو به رشد هنوز شاهد بی توجهی معماران و برنامه ریزان کالبدی در طراحی و ساخت محيط و بی پاسخ ماندن نیازهای روانی کاربران هستیم. فقدان محيط پاسخ گو به نیازهای عصب- روان شناختی، به ویژه در بخش های سکونتی، مراقبتی، و درمانی، منجر به کاهش توجه به ابعاد سلامت محیطی نشده است. ارتقای سطح کیفی فضای زندگی و افزایش کارآمدی و پاسخ گویی محیط کالبدی به نیازهای روانی کاربران از طریق توجه به اصول مبتنی بر علوم اعصاب از اهداف نگارش این مقاله پژوهشی است. در این مطالعه از روش پژوهش مروری با متد تحلیل محتوای کیفی استقرای استفاده شده است یافته های این پژوهش بر سه ویژگی «تجربة معماری: خودآگاهی ذاتی» و «معماری مبتنی بر حواس: پاسخ گوی اعصاب شناختی و عاطفی» و «معماری همه حسی (چندحسی) به مثاله درمان» دلالت دارد. بنابراین پارادایم جدید معماری مبتنی بر عصب- روان شناختی در آینده نزدیک منجر به تحولاتی در معماری خواهد شد. پیوند معماری عصب محور با سه حوزه علوم اعصاب شناختی، رفتاری، و عاطفی به منظور پاسخ گویی به نیازهای روان شناختی و توسعه سلامت محیطی نقش بزرگی در مفهوم محیط پاسخگو و معماری انسان محور و سلامت محور دارد.
کلمات کلیدی : علوم مهندسی اعصاب زیبایی شناسی روان شناختی معماری چند حسی عصب کشی ساختار مغز فضا