مولفه‌های روان‌شناختی و رویکردهای معماری بیوفیلیک

مولفه‌های روان‌شناختی و رویکردهای معماری بیوفیلیک

هانیه جلالوند1 سارا حمزه لو2

1) دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج،
2) استادیار گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ،

محل انتشار : کنفرانس بین المللی مهندسی و علوم کاربردی(iceasconf.com)
چکیده :
نیاز بشر برای همبستگی و پيوند با دنيای طبيعی نیازی است فطری که درک و فهم این نیاز و انتقال مفاهیم آن در طراحی ساختمان ها و محیط های زندگی باعث افزایش کیفیت زندگی بشر خواهد شد. مشاهدات بسیار زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند محیط‌هایی که با درک این نیاز طراحی می شوند باعث افزایش بهره وری،بهبود عملکردهای ذهنی و جسمی،آسودگی خاطر،رضایت شغلی،کاهش استرس،سلامتی و شادابی و ...می شوند. لذا در دوران معاصر و در شهرهای امروزی حین طراحی ساختمان ها و محیط های زندگی،ضرورت توجه به مفهوم بيوفيليا که باعث پيوستگی عملکرد و سلامتی وحالات احساسی ساکنان و افراد شده و منجر به واکنش های مثبت درمحيط پيرامون می گردد محسوس است. با توسعه ی دانش روانشناسی محیطی و متنوع شدن رویکردهای طراحی در معماری، این موضوع شایان توجه بیشتر شده و امکان بررسی دقیق تر آن با توجه به نیازهای محیطی کاربران فضا و به منظور به کارگیری هدفمند این تاثیرات در راستای اهداف طراحی و ایجاد تجربه ی روان‌شناختی و احساسی مثبت در ساکنین ، فراهم گردید. در این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره‌گیری از مطالعات اسنادی، ضمن مروری بر ادبیات موجود در زمینه برهم کنشهای معماری و روانشناسی و نیز روانشناسی محیطی، موضوع ارتباط معماری و طبیعت با استناد به خصوصیات محوری معماری بیوفیلیک و فرضیات مطروحه در آن در طراحی فضاها و مولفه های روان شناختی ساکنین تحلیل می شوند.
کلمات کلیدی : معماری بیوفیلیک روانشناسی محیطی طبیعت مولفه‌های روانشناختی